فیلم سینمایی «یک دور دیگر» برنده اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان و نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد از این رویداد معتبر بود اما اعتبارش را تنها از اسمار ندارد. یک دور دیگر از آغاز اکرانش در جشنواره کن در میان مردم و اهالی سینما محبوبیت فراوانی یافت. جدیدترین فیلم سینمایی توماس وینتربرگ (Thomas Vinterberg) فیلمساز صاحبنام و زبردست دانمارکی است که علاقهمندان سینما او را با فیلم پرطرفدار شکار (Hunt) میشناسند. این فیلم به دورهای عجیب از زندگی انسان اشاره میکند که درآن همه چیز معمولی و عادی است اما شما در زندانی به نام روزمرگی تکرار گرفتار شدهاید.
خلاصه فیلم
مارتین با بازی مدس میکلسن (Mads Mikkelsen) مرد میانسالی است که در مدرسهای در کپنهاگ به تدریس تاریخ مشغول است و احساس میکند زندگیاش یکنواخت و خستهکننده شده است. دانشآموزانش به کلاس او اهمیتی نمیدهند و روابط زناشویی او نیز ضعیف و سرد شده است. مارتین رابطهای صمیمی با ۳ تن از همکارانش به نامهای تامی معلم ورزش، پیتر معلم موسیقی و نیکلای معلم روانشناسی مدرسه دارد. در جشن تولد چهل سالگی نیکلای بحثی در خصوص فرضیه فین اسکاردرود روانپزشک نروژی مطرح میشود. طبق فرضیه اسکاردرود وجود ۵ صدم درصد الکل در خون انسان موجب افزایش خلاقیت و آسودگی فرد میشود. مارتین که خود را در زندانی از روزمرگی و مشکلات خانوادگی میدید تصمیم میگیرد فرضیه اسکاردرود را آزمایش کند و شروع به نوشیدن الکل در محل کار خود میکند. پس از اینکه موضوع را با دوستانش مطرح میکند آنها نیز تصمیم میگیرند که به عنوان یک تحقیق علمی صحت فرضیه اسکاردرود را بررسی کنند.
نقد فیلم
سینمای باصلابت و استاندارد دانمارک در سال ۲۰۲۱ فیلمی قدرتمند به عاشقان سینما معرفی کرد. توماس وینتربرگ بار دیگر با همکاری میکلسن اثری خیرهکننده به سینمادوستان ارائه کرد و تواناییهای بیشتری از هنر داستانگوییاش را به نمایش گذاشت. فیلم روایتی بهظاهر ساده از مردی افسرده و تکرار ملالتبار زندگی است. مردی که برای فرار از زندگی به الکل پناه میبرد و غافل از اینکه همهچیز ریشه در حال و احوال خودش دارد. بازی جذاب و ماندگار مدس میکلسن در نقش اصلی این فیلم یکی از نکات بارز انتقال مفهوم افسردگی در میانسالی است که با یک بازی درخشان در ذهن بیننده حک میکند. فیلم در یکسوم ابتدایی ما را با قابهای بیرمق و خستهای مواجه میکند که برخاسته از درونیات مرد اول داستان است. اما رفتهرفته شیطنتهایی در فیلم خودش را به ما نشان میدهد. نورپردازیهای سرخ و بعضا نور گرمی که کمکم به سرمای تصویر و روح شخصیت میتابد.
شام دوستانه
تحول داستان از سر میز شامی دوستانه آغاز میشود. جایی که وجه غمگین و اندوهبار مارتین خودش را عیان میکند. مارتین اشکهایش میریزد و بیننده نیز کم و بیش انتظار چنین شکستی را از او داشته است. این شب با مصرف الکل به شبی خوب و انرژیبخش بدل میشود و همین مبنایی میشود تا به دنبال فرضیه اسکاردرود بروند. تصمیمی که برایشان هزینه زیادی دارد اما برای بیننده حاوی تصاویر و لحظههای بسیاری چشمنوازی است. کارگردان به شکلی هنرمندان این لحظهها را با لنزهای زوم و فوکسکشیهای مداوم به تصویر میکشد. بیننده به شخصیتها همراه میشود و سعی میکند همراه با آنها از زندگی و تمام ملالتهایش لذت ببرد. فیلمنامه بسیار دقیق و واقعبینانه وینتربرگ و توبیاس لیندهولم (Tobias Lindholm) به خلق شخصیتها و داستانی ختم شده است که شاید روزی شامل حال خودمان هم باشد. فیلمنامه از تعلیق خوبی هم برخوردار است و کشش داستانیاش میتواند مخاطب را تا آخرین لحظه پای فیلم نگه دارد. البته شرایط معلم مست سر کلاس در ایران تفاوت زیادی با اتفاق داخل فیلم دارد.
زندگی شاید همین است
یک دور دیگر تقابلی میان مرگ و زندگی است. هر روز مردن یا زندگی را واقعا تجربه کردن. مرگ در فیلم به اشکال زیادی خودش را نشان می دهد که نخستین و مهمترین آن زندگی در انزوا و گوشهنشینی و عزلت است. مرگ گاهی از زندگی به ما نزدیکتر است و توماس وینتربرگ این را خوب میداند. آنچه تنها یک روز پیش از فیلمبرداری برای او رخ داد تلنگری بیرحمانه بود بر آنچه قرار بود به تصویر بکشد. تنها یک روز پیش از آغاز فیلمبرداری همسر و دختر توماس تصادفی سخت میکنند که در آن دختر ۱۹ ساله او فوت میکند. این حادثه تلخ و تکاندهنده در شرایطی بود که توماس باید فیلمی در ستایش زندگی میساخت. او پس از مراسم یک شبانهروز در تنهایی گذراند و سپس سر فیلمبرداری بازگشت و به همراهی عوامل فیلم کار را تمام کرد. زندگی همین است. میروند میمانی؛ میروی میمانند.
در سکانسهای ابتدایی فیلم، دانش آموزانی را مشاهده میکنیم که با شور و شعف بسیاری در حال خوشگذرانی و مصرف الکل هستند. این شروع فیلمی است با محوریت مصرف الکل و معلمان میانسالی که میخواهند با رهایی از دست روزمرگی به دوران جوانی شان برگردند. اما این فیلم تبلیغی برای نوشیدن الکل است؟ خیر. الکل در این فیلم میتواند هر چیزی باشد. هرچیزی که ما را از شخصیتهای سنگیمان دور و درونمان را بیدار کند. مارتین به عنوان شخصیت اصلی داستان، فردی ست که موفق میشود زندگی خود را دچار تحول عظیمی کند و از افسردگی به دورانی جوانیاش برگردد. جوانی که زمانی به رقص باله میپرداخته اما حال به جسمی بیروح تبدیل شده است. مارتین همانند دوستانش در مسیر برگشت قرار میگیرند و به مقصد خود هم میرسند.
الکل در جلسه امتحان
شاید اصلیترین پیام این فیلم در سکانسی ویژه نهفته است. جایی که پیتر به دانش آموز مضطرب و پر استرس خود یعنی سباستین پیشنهاد میدهد که قبل از امتحان الکل بنوشد اما سباستین این کار را انجام نمیدهد. او در روز امتحان از اضطراب و استرس تسخیر میشود و حتی یک کلمه را هم به یاد نمیآورد. او بعد از انتخاب یک عدد برای پاسخگویی، ناامیدانه جلسه امتحان را ترک میکند. پیتر به دنبال او میرود و شیشه الکل را به سباستین میدهد. سباستین پس از نوشیدن الکل به جلسه امتحان برمیگردد و پاسخ سوال را به درستی ارائه میدهد. چرا سباستین مضطرب است؟ انجام هر کاری که برای شما جدی و مهم باشد قطعا استرس و اضطرابی را به دنبال دارد. آن امتحان برای سباستین مهم و حیاتی بود اما چگونه بار اول از پس آن بر نیامد و پس از نوشیدن الکل، توانست؟ این دقیقا پیام فیلم است. انسان همواره همه چیز را جدی میگیرد. به همه چیز اهمیت میدهد و با اضطراب و استرس زندگی را پیش میبرد اما هرچقدر که به زندگی جدیتر و سختتر نگاه میکنیم زندگی هم برایمان جدی و سخت میشود. این دقیقا همان چیزی ست که فیلم یک دور دیگر میگوید. الکل تنها بهانه یا ابزاری است برای فهمیدن آن است که زندگی را نباید خیلی جدی گرفت و همه نیاز داریم تا مانند مارتین و دیگر شخصیتهای داستان خود را از بند همه چیز رها کنیم و آزادانه برقصیم.
فیلمبرداری نیز بسیار خوب و روان است و استانداردهای دوربین سر دست به خوبی رعایت میشود. ارتباط موسیقی متن با این فیلم به خوبی شکل میگیرد و تک آهنگ بسیار زیبای عجب زندگی (What a Life) از اسکارلت پلژر (Scarlet Pleasure) در سکانس رقص مدس میکلسن بسیار موثر عمل کرده است. بازی تمامی بازیگران در خدمت فیلم است و تنها بازیگری که از فیلم فراتر می رود، مدس میکلسن است. بازی فوقالعاده مدس میکلسن به همراه شخصیت پردازی وینتربرگ توانسته کاراکتری ماندگار خلق کند. توماس وینتربرگ توانسته با هدایت گروهش در تمامی بخشها از جمله تدوین، طراحی صحنه لباس، صدابرداری و… موفق و بی نقص عمل کند تا فیلمی درجه اول را به مخاطب ارائه کند.
جوایز فیلم
برنده اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان
برنده بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان در مراسم بفتا
نامزد جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد جایزه بفتای بهترین کارگردانی
فیلم منتخب جشنواره کن
نامزد اسکار بهترین کارگردانی (توماس وینتربرگ)
نامزد اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان