انسانها همواره در جستجوی موفقیت، پول و هر آنچه را که رویای بدست آوردنش را دارند چیزهای با ارزشتری از دست میدهند. گاهی اوقات تنها لازم است بهتر به این دنیا نگاه کنیم و بیندیشیم تا متوجه شویم که ارزشمندترینها را در اختیار داریم اما تا به حال تکاپوی یافتن پول و موفقیت ما را در خود اسیر کرده و چشمانمان را بسته است. لی ایزاک چانگ (Lee Isaac Chung)، کارگردان فیلم سینمایی میناری در نخستین فیلم بلند خود توانسته است داستانی از یک موفقیت را به نمایش بگذارد. موفقیتی که شاید در ابتدای فیلم در یک زمین کشاورزی خلاصه شود اما در انتها همهچیز تغییر میکند.
خلاصه فیلم
در سال ۱۹۸۳ خانواده مهاجر کرهای از کالیفرنیا به قطعه زمین جدید خود در روستاهای آرکانزاس نقل مکان کردند، جایی که پدر جیکوب امیدوار است محصولات کرهای را برای فروش به فروشندگان در دالاس رشد دهد. او از خدمات یک پیشگو برای یافتن آب و احداث چاه سر باز میزند چون معتقد است که که یک کرهای از عقلش استفاده میکند. پس در محلی که خودش پیدا میکند یک چاه حفر میکند. جیکوب از پل، یک مرد محلی غیر عادی و جانباز جنگ کره برای مزرعهاش کمک میگیرد. در حالی که جیکوب به زندگی پیش رو خوش بین است و قدمهای موفقیت را در مزرعهاش بر میدارد همسرش مونیکا ناامید شده و از وضعیت قلب فرزندشان یعنی دیوید نگران است. به همین دلیل مرتبا مخالفت خود را از زندگی در آرکانزاس اعلام میکند اما جیکوب معتقد است که هیچ گاه در زندگیاش انسان موفقی نبوده و حال میخواهد با این مزرعه موفقیت خود را به خانوادهاش نشان دهد.
تحلیل محتوایی فیلم میناری
لی ایزاک چانگ در این فیلم از رویکردهای کلیشهای مقوله مهاجرت فاصله گرفته است و بیش از آن که به مشکلات بیرونی مهاجرت یعنی دوری از وطن و خانواده، مشکلات اقتصادی، یادگیری زبان و دید نژادپرستی بپردازد به مشکلات درونی پرداخته است. میناری داستان فردی را روایت میکند که انگیزه بالای رسیدن به پول و موفقیت، باعث میشود که زندگیاش دستخوش تغییراتی شود. او به دنبال این است تا در خاک آمریکا ریشه بزند و به درختی پربار تبدیل شود. غافل از اینکه ریشههای اصلی او خانوادهاش هستند. به سکانس آتشسوزی انبار محصولات جیکوب دقت کنید. او و مانیکا پس از تلاشهای فراوانی که در راستای نجات محصولات انجام میدهند. اما از یک جایی به بعد به نجات خودشان میپردازند و اینجا جایی است که جیکوب موفقیت و سرمایه واقعی خود را پیدا میکند. اما داستان جیکوب و خانوادهاش در اینجا تمام نمیشود و لی ایزاک چانگ کارگردان فیلم میناری، به خوبی رشد انسانها را بعد از وقوع اتفاقات تلخ و مشکلات سرکوبکننده نشان میدهد.
تحلیل فنی فیلم میناری
میناری فیلمنامهای قدرتمند دارد که با روایتی روان، روشن و در عین حال دقیق مخاطب را مجذوب خود میکند. شخصیتپردازیها در فیلمنامه تقریبا بینقص هستند و در این زمینه رویکرد دراماتیکی را از نویسنده شاهد هستیم. تعاملات و رابطه دو کاراکتر مادربزرگ و دیوید بسیار جذاب است و این به نقطه قوتی در فیلمنامه بدل شده است. اما فیلمنامه فضای سال ۱۹۸۰ را به خوبی برای مخاطب تداعی نمیکند که این از نقطه ضعفهای فیلم است. بازیهای فیلم همه در خدمت فیلم هستند و بازیگر کاراکتر دیوید، الان کیم و بازیگر نقش مادربزرگ، یون یو جانگ استادانه به ایفای نقش پرداختهاند. فیلمبرداری جایی است که لی ایزاک چانگ کارگردان به همراه لکان میلر خودی نشان میدهند و اجازه ورود هیچ گونه اشتباهی را نمیدهند. فیلمبرداری قابهای ماندگاری را به ثبت میرساند که طبیعت مزرعه را به خوبی نشان میدهد و تماشای این صحنه با موسیقی متن گوشنواز امیل ماسری بسیار لذت بخش است. در نهایت لی آیزاک چانگ و تیمش از پس این فیلم به خوبی بر آمدهاند و اثری قابل تامل را به مخاطب خود ارائه کردهاند.
مهمترین جوایز و افتخارات فیلم میناری
جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان
جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش مکمل زن یو یون جانگ
برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن
نامزد اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان