روزهای خوبی را در تولید و پخش سریال سپری نمیکنیم. تلویزیون دیگر خودش هم پذیرفته است که نه آثار مقبولی را به نمایش میگذارد نه انگیزهای برای این کار دارد و نه سازوکار خود را در این راستا تغییر میدهد. با ظهور رسانهای تازه به نام شبکه نمایش خانگی کارگردانان بسیاری به این رسانه روی آوردند و با تولید آثار متفاوت و متنوع نسبت به تلویزیون خیل عظیمی از بیننده سوی آنها سرازیر شد. با ورود پول و سرمایههای هنگفت این شبکه هم راه تلویزیون را در پیش گرفته است و حتی در برخی موارد از آثار تلویزیونی هم عقبتر حرکت میکند. در این پلتفرم تازه از راه رسیده زمانی به موفقیت در عرصه سریالسازی دست مییابید که حداقل به شعور مخاطب خود احترام بگذارید و سعی در تولید اثری قابل احترام و ارزشمند داشته باشید.
مروری بر کارنامه شهرام شاه حسینی
زمانی که نیم نگاهی به کارنامه کاری شهرام شاه حسینی میاندازیم، جمالمان به دیدن آثار پسند و ناپسند بسیاری خوش میشود. وی فعالیت در سینما را با ژانر کمدی آغاز کرد. در سال ۱۳۸۶ فیلم سینمایی «کلاغ پر» با بازی محمدرضا گلزار، مهناز افشار، بهنوش طباطبایی، حسام نواب صفوی، مریم سعادت و اکبر عبدی به دستان او ساخته شد. در خلاصهای از این فیلم آمده است که رضا (محمدرضا گلزار) پس از دو سال نامزدی با رویا (بهنوش طباطبایی) و پس از چندی بیکاری در روزنامهای کار پیدا میکند و با شادمانی با رویا تماس میگیرد تا قرار عروسی را بگذارند. اما رویا با او برخورد سردی میکند چون به پیشنهاد مادرش (مریم سعادت) با جوانی پولدار به نام مسعود (حسام نواب صفوی) که در دنیای مد کار میکند نامزد کرده و میخواهد با او به شمال برود.
شهرام شاه حسینی کار کمدی را در ۳ فیلم «زنها فرشتهاند» محصول سال ۱۳۸۶، «آقای هفت رنگ» محصول سال ۱۳۸۷ و فیلم سینمایی «هفتهای یکبار آدم باش» محصول سال ۱۳۹۹ ادامه داد. اما بهترین اثر او در سینما با فیلم سینمایی «خانه دختر» رقم خورد. فیلمی تاثیرگذار و ملتهب با بازیهای خوب رعنا آزادی ور، حامد بهداد، پگاه آهنگرانی، باران کوثری و رویا تیموریان. این فیلم داستان دختری به نام سمیرا (رعنا آزادیور) است که قصد دارد با منصور (حامد بهداد) ازدواج کند. در روز پیش از عروسی مادر منصور (رویا تیموریان) سمیرا را برای معاینه نزد دکتر زنان میبرد اما سمیرا که از این موضوع شوکه شدهاست از این کار ممانعت کرده و در خیابان اقدام خودکشی میکند. بر خلاف فیلم سینمایی خانه دختر، فیلمهای «کمین» و «کلاف» محصول سال ۱۳۹۳ از آثار نه چندان خوب و ضعیف این کارگردان هستند.
آغاز در تلویزیون
آغاز فعالیتهای شاه حسینی در تلویزیون با سریال «تاوان» در سال ۱۳۸۹ بود. او تا به حال ۷ مجموعه تلویزیونی را کارگردانی کرده است که سریالهای «همه چیز آنجاست» محصول سال ۱۳۹۳ و «هشت و نیم دقیقه» محصول سال ۱۳۹۵ از آثار پرطرفدار وی در تلویزیون بود. سریال همه چیز آنجاست با بازی امین زندگانی، سام درخشانی، مهرانه مهین ترابی، الهام حمیدی، محمد عمرانی، حسین مهری، حدیث میر امینی، آشا محرابی و بهناز جعفری داستانی را از کارگاه تولیدی خانوادهای قدیمی روایت میکند که به علت ورود کالاهای خارجی به تعطیلی کشانده میشود. شبنم قلی خانی، سام درخشانی، پژمان بازغی، بهرنگ علوی، الهه حصاری و آشا محرابی از بازیگران سریال هشت و نیم دقیقه هستند. در خلاصهای از داستان این سریال آمده است که پدر و پسری در راه رسیدن به بیمارستان در اثر حادثه از دنیا میروند. پزشکی قانونی اعلام میکند که پسر هشت و نیم دقیقه زودتر از پدر جان باخته و بر اساس قانون تمام ارث به پسر کوچکتر یعنی احسان (سام درخشانی) میرسد. این در حالی است که یکتا (شبنم قلی خانی) همسر برادرش گرفتار مشکلات مالی است.
میخواهم زنده بمانم
سریال «میخواهم زنده بمانم» اثری از شهرام شاه حسینی از پلتفرم فیلیمو توزیع و پخش شده و داستانی عاشقانه را در دهه شصت روایت میکند. هما حقی (سحر دولتشاهی) و نامزدش نادر سرمد (پدرام شریفی) به همراه خانواده حقی آماده میشوند تا برای شب تولد همایون حقی، پدر خانواده (بابک کریمی) او را غافلگیر کنند. اما با رسیدن پدر، همه خانواده غافلگیر میشوند. در این سریال حامد بهداد، سحر دولتشاهی، پدرام شریفی، علی شادمان، مهران احمدی، آناهیتا درگاهی، آزاده صمدی، بهاره کیان افشار و مهدی حسینی نیا به نقش آفرینی می پردازند.
نقد و بررسی فنی سریال میخواهم زنده بمانم
فیلمنامه؛ میخواهم زنده بمانم یا شهرزاد؟!
فیلمنامه در شروع زیر سایه کلیشه است. داستانی که مخاطب با ماجرایی مشابه روبهرو است. در فیلمنامه این سریال خلاقیت و ابتکار جایی ندارد و به نوعی ما در آغاز با سریال شهرزاد رو به رو هستیم نه میخواهم زنده بمانم؛ هرچند که داستان در ادامه سر و شکل خود را میگیرد و مسیرهای جدیدی را دنبال میکند. داستان از تعلیق خوبی برخوردار است و مخاطب خود را خسته نمیکند. بیننده داستان سالمی را مقابل چشمان خود میبیند که هم از ابتذال فراری است و هم به شعور مخاطب احترام میگذارد. شخصیتپردازیها عموما استاندارد هستند و ما نه با کاراکترهای عمیق و پیچیده رو بهرو هستیم و نه کاراکترهای ساده و سطحی. هرچند که ۳ کاراکتر اصلان، فخری و همایون حقی از سادهترین شخصیت پردازیها برخوردارند و به نوعی کاراکترهایشان وامدار آثار پیشینی است که بازیگر مربوطه بازی کرده است.
کارگردانی شسته و رفته
روی سکانس به سکانس نیز کار شده و تفکری پشت ماجراست. فیلمبرداری نقطه قوت بخش کارگردانی این سریال است و به نوعی یکهتازی میکند. چرا که دوربین خودنمایی و بازی نمیکند و عملکردی پخته و صحیح از خود به جا میگذارد. فضای دهه شصت به خوبی برای مخاطب مجسم میشود اما طراحی لباس اصلا خوب نیست و بیننده تصور میکند که لباسهای به کار گرفته شده در این سریال مد روز هستند! گریم نیز گاهی به تاثیر از طراحی لباس، امروزی عمل میکند. هر چند که ایرادات طراحی لباس و گریم دلیلی مشخص دارد و آن هم زیبا نشان دادن کاراکتر هما حقی است که برای چفت و بست فیلمنامه لازم است.
تدوین سریال به خوبی عمل کرده و ریتم قابل قبولی به کار داده است. انتخاب همایون شجریان به عنوان خواننده اثر تصمیمی هوشمندانه بوده و صدای وی با فضای سریال همخوانی دارد. موسیقی متن نیز میتوانست گوش نوازتر و قویتر عمل کند؛ چرا که ما با سریالی عاشقانه طرف هستیم و عملکرد موسیقی در این ژانر حائز اهمیت است. اما موسیقی متن، ساده و روتین عمل کرده و حرفی برای گفتن ندارد.
سحر دولتشاهی: تصویری که از سحر دولتشاهی همواره در ذهن مخاطب جای دارد، شخصیتی مقتدر و توانا است که او همواره با لحن خاص خود این شخصیت را به اجرا در میآورد، اما در اینجا به خوبی تمام ذهنیت مخاطب را از خود به هم میریزد و با اجرایی سرشار از احساس، به کاراکتر خود نزدیک شده است.
حامد بهداد: بعد از گذشت ۵۰ سال همچنان تحت تاثیر مارلون براندو در پدرخوانده است. البته تنها تحت تاثیر. شخصیت امیر شایگان در فیلمنامه به خوبی نوشته نشده و بازی به نسبت ضعیف حامد بهداد به کاراکتری تصنعی و غیر قابل لمس بدل شده است.
علی شادمان: این بهترین بازی علی شادمان تا امروز است. تجربه به کمک او آماده و وی به به خوبی به کاراکتر کاوه نزدیک شده و خود را در این کاراکتر دیده است.
پدرام شریفی: کاراکتر او در این فیلم چند لایه و دارای تناقض است که با بازی درونی و عمیق شریفی به خوبی در میآید و او توانسته یکی از بهترین بازیهایش را در این سریال به اجرا گذارد.
مهران احمدی: بازی خارقالعاده او در این کاراکتر حتی از آنچه که نویسنده به آن پرداخته، فراتر میرود و خود را به عنوان یکی از نقش آفرینیهای سریال به مخاطب معرفی میکند.
آناهیتا درگاهی: این بهترین نقش آفرینی آناهیتا درگاهی هم هست. بازی پسندیده وی ترکیبی از انتخاب درست کارگردان، پشتوانه تئاتری بازیگر و شخصیت پردازی نویسنده است.
مهدی حسینی نیا: یک قاچاقچی به تمام معنا. او آنچنان در اجرای کاراکتر، دقیق و بی نقص عمل کرده است که میزان باورپذیری مخاطب را نسبت به کاراکتر خود در سطح بالایی قرار میدهد.
آزاده صمدی: او در اجرای این کاراکتر متفاوت عمل کرده و به خوبی از پس این نقش برآمده است. اما معضلات این کاراکتر در فیلمنامه، تاثیرات منفی بر روی اجرا گذاشته است.
بهاره کیان افشار: بازی او خوب است و با ادای دیالوگ و چهره توانسته به خوبی زنی خیابانی را به تصویر بکشد اما کمی چاشنی کلیشه هم با خود به همراه دارد.
افسانه چهره آزاد، عزت الله مهرآوران و ناهید مسلمی: تکرار، تکرار و تکرار، کوچکترین خلاقیت در بازی هیچکدام دیده نمیشود. نقش آفرینی مسلمی و چهره آزاد علی رغم تکراری بودن، لطمهای به فیلم نمیزند اما بازی عزت الله مهرآوران آزار دهنده است.
بابک کریمی و امیر نوروزی: به اندازه، درست و در خدمت فیلم. هر چند که ایراداتی در فیلمنامه وارد است اما بازیگران وظیفه خود را به خوبی انجام دادهاند.
میخواهم زنده بمانم اثر قابل تحمل و محترمی است که موفقیتهای آن میتواند در آینده به شرایط موجود سریال سازی کمک شایانی کند.