بانیکستر تصمیم دارد تا مجموعهای بههم پیوسته و مدون از مبانی و اصول بنیادین بازیگری ارائه و قواعد پایهای این هنر متعالی را بهشکلی نو مطرح کند. آغازگر این سلسله مطالب تعریف بازیگری است. بدیهی است که برای آغاز هر کاری نخست باید تعریف آن را بدانیم. به چه کسی بازیگر گفته میشود؟ بازیگر مانند هر کسی صاحب ظاهر، صدا و احساس است که با ذات او آمیخته میشود. این مجموعه هیجانانگیز تمام آن چیزی است که طی قرون متمادی مردم به آن خیره میشوند و از دریچه او به هستی نگاه میکنند. با دردهای این موجود جذاب میرنجند و به شادیهایش میخندند. بازیگر وجهی بیرونی و یک وجه درونی دارد. روح و جسم او از سوی بیننده تماشا میشود و او با تمام وجودش پا در مسیری گذاشته است که به آن میگویند بازیگری. بنابراین نکته حائز اهمیت بعدی عمل و کاری است که بازیگر انجام میدهد.
متفکران، اساتید و صاحبنظران حوزه سینما و تئاتر دیدگاههای متنوعی در مورد تعریف بازیگری ارائه دادهاند که هریک حاکی از زاویه دید آنها و ظرافتهای این هنر متعالی است. کنستانتین استانیسلاوسکی بازیگر و استاد مطرح تاریخ بازیگری در مورد تعریف بازیگری میگوید که بازیگر فردی با تواناییهای بازگو کردن اندیشههای انسانی دیگر، نمایش هیجانات افرادی غیر از خودش و خلق لحظات و رفتارهای دیگران است. او تمام این اعمال را به نحوی انجام میدهد که گویی از درون احساس خودش غلیان میکند. از سوی دیگر رابرت دنیرو بازیگر پرآوازه سینمای جهان در این رابطه از تجربه زندگی دیگران و لذت هماحساسی با آنها میگوید. از سوی دیگر لی استراسبرگ، استاد مطرح بازیگری تاریخ میگوید که بازیگر در حقیقت هنرمندی مبتکر و آفریننده است که مسئول نمایش اندیشههای نویسنده و تمایلات کارگردان است. در این تعریف پیداست که بازیگری چه حرفه دقیقی است و نیاز به هوش و هشیاری فراوان دارد.
مناجات دراماتیک
چنان که میبینید ۲ وجه از ساحت هر بازیگر بررسی میشود. نخست وجه درونی هنرمند است که ناشی از احساسات شخصی و امیال اوست و در سایه استعداد محقق میشود. دوم هم وجه بیرونی و هنرنمایی اوست که با تمرین و برنامه صحیح و اصولی به درجه متعالی میرسد. یرژی گروتوفسکی دیگر کارگردان مطرح کشور روسیه وجود درونی بازیگری را تا جایی رفیع خطاب میکند که او را در کنار کشیش و کارهایش را در درجه مناجاب معرفی میکند. او میگوید بازیگر هنرمندی مانند یک مبلغ دینی مسیحی که در قالب مناجات احساسات دراماتیک خلق میکند، این عمل را با دیالوگ انجام میدهد. تمایز نگاه گروتوفسکی به جهان بازیگری از این منظر است که بازیگری را امری مبتنی بر خلق احساس و درام میپندارد. او بازیگر را مسئول کشش احساس در داستان و قصه میداند و بر این باور است که بازیگر با کنشگری احساساتش معنا میگیرد.
تعریف بازیگری و دنیای خیرهکننده اون از مرزهای سینما و تئاتر عبور کرده است. ارنست هگل، فیلسوف و متفکر آلمانی هم در مورد بازیگری تعریفی ارائه داده است که شاید یکی از ظریفترین تعاریف بازیگری در دنیا باشد. هگل میگوید بازیگر هنرمندی است که با تمام وجود خود از ظاهر و صورت و آرایش برای هنرنمایی بهره میگیرد. او وظیفه یک بازیگر را یکیشدن با نقش معرفی میکند و بر این باور است که بازیگر باید برای رسیدن به نقش او و خودش را بدان نزدیک و یکی کند. این نگرش البته در قرن ۱۹ و ۲۰ بیش از امروز رایج بود و به تدریج با مطرح شدن سبکهای بازیگری روشهای سریعتر و کاربردیتری به عالم بازیگری سینما و تئاتر معرفی شد. البته نباید فراموش کنیم که همه اینها سرانجام به ارائه نمایش بیمانند ختم خواهند شد. نمایشی که در آن مردم قرار است تا شاهد هنرنمایی بازیگری باشند که بار داستان و احساس را بر دوش میکشد.
تعریف بازیگری و انسانیت
امین تارخ در دوره دانلودی استعدادیابی و آموزش مبانی بازیگری با امین تارخ تعریفی جامع و مانع از بازیگری مطرح میکند که برای نخستین بار در فضای مجازی مطرح شده است. او به پشتوانه چند دهه فعالیت حرفهای و آموزشی در زمینه بازیگری برای شما بازیگری را تعریف میکند و از مجموعه کارها و وظایف بازیگر شرحی مختصر میدهد. شنیدن تعریف بازیگری از زبان بازیگری مطرح و صاحب نام ایرانی نظیر ایمن تارخ بسیار شنیدنی است. استاد امین تارخ میگوید بازیگر به نمایش گذاشتن یک شخصیت انسانی است؛ توسط انسان و برای انسان. در این تعریف ۳ بار واژه انسان مطرح میشود که خود نشان از سهم و درجه والای انسانیت در این حرفه هنرمندانه است. امین تارخ در قسمت نخست استعدادیابی و آموزش مبانی بازیگری علاوهبر تعریف بازیگری به منزلت و جایگاه بازیگر میپردازد و عنصر اخلاق را منشاء اصلی بازیگری عنوان میکند. در مقاله بعدی در سلسله مطالب مربوط به مبانی بازیگری به مقوله ابزار بازیگری میپردازیم.
۵ دیدگاه
ممنون❤❤❤
خیلی ممنون کمک کرد بهم❤️
بسیار عالی و مو شکافانه
خیلی مفید ممنون
ممنون سارا جان