کارگردان باهوش و بازیگران
بازیگران، نخستین ابزار قصهگویی کارگردانها هستند. بازیگر خوب این توانایی را دارد که به نقش جان ببخشد و فیلمنامه را احیا کند. وظیفه اصلی کارگردان باهوش، کمک و راهنمایی بازیگران در مدت ساخت فیلم است. یکی از نخستین هدفهای کارگردان فراهم کردن فضای حمایتی و خلاق مرتبط با کار است. فضایی که به پیشرفت کار کمک میکند. با خلق چنین فضایی، بازیگران تمرکز بیشتری بر روی کارشان خواهند داشت و احساس راحتی و همکاری بیشتری را تجربه میکنند. احساس کدورت و بینظمی صحنه، تمرکز را از بازیگران میگیرد. اتفاقهای زیادی طی دوره فیلمبرداری رخ میدهد: عصبانیت، فراموش کردن دیالوگها، تنش میان بازیگران، مشکلات فنی که به جریان ساخت فیلم آسیب میزند و غیره.
هرچند فراموش کردن دیالوگها گناه بزرگی محسوب میشود اما به هر حال امری است که اتفاق میافتد. گاهی پیش میآید آنچه بازیگر درصدد انجام آن است با آنچه در ذهن کارگردان باهوش میگذرد از اساس متفاوت است. در اینگونه موارد تا آنجا که ایده بازیگر خارج از چارچوب ذهنی شما نباشد و زمان هدر نرود اجازه دهید بازیگران کارشان را انجام دهند. کارگردان باهوش باید بداند هر بازیگر چه ظرفیتها و تواناییهایی در شرایط خاص دارد. هرچند نحوه بازی و تمرین نقش، شاخص قدرتمندی از استعداد و حیطه عمل بازیگر به کارگردان میدهد اما تا دوربین حرکت نکند او به آگاهی کاملی از شرایط دست پیدا نمیکند.
کارگردان باهوش در جایگاه مخاطب
وقتی کارگردان میگوید: «حرکت»، عوامل نامحسوس زیادی باید در برابر دوربین دستبهدست هم بدهند. این عوامل شامل لحن احساسی، گام برداشتن، برونافکنی و روند شکلگیری شخصیت است. بعضی بازیگران وقتی میخواهند نقش واقعی را بازی کنند وضعیت کاملاً متفاوتی پیدا میکنند، این وظیفه کارگردان است که این آسیمگی و تشویش را مدیریت کند. به قول الیا کازان: «کارگردان باید بداند چگونه به بازیگر انگیزه و حتی الهام بدهد. نیازی به گفتن نیست که او باید بداند چگونه بازیگر را بهگونهای هدایت کند که به نظر برسد بازی نمیکند. چگونه شرایط را برای او سهل و آسان کند و در جایی که بقیه همکاران کارشان را آغاز کردهاند او را در وضعیت روانی آرامی قرار دهد.»
در تئاتر، ارتباط بین مخاطبان و بازیگران تأثیر ژرفی بر انرژی و نحوه اجرا میگذارد، در صورتی که در فیلم، بازیگر فقط برای کارگردان بازی میکند. این کارگردان باهوش است که میداند چگونه همه اجزاء و قطعات در اتاق تدوین گرد همی میآیند ازاینرو بازیها را ارزیابی و داوری میکند. بازیگر پس از اجرای هر بازی برای تصدیق و تأیید، چشم به کارگردان دارد. ازاینرو باید به خاطر داشت که بازیگران به بازخورد نیاز دارند. تمرکز کارگردان همواره بین بازیگران و عوامل فیلم تقسیم میشود. این موضوع قابل فهم است که فیلمسازان تازهکار، در حالیکه بازیگران با شگفتی و اضطراب منتظر این هستند که بدانند برداشت خوب بود یا نه، پس از هر برداشت درگیر مسائل فیلمبردار، صدابردار، طراح لباس و چیزهایی شبیه این شوند. در جایگاه کارگردان باید بازیگران را مطمئن کنید که آنها برای شما اولویت دارند و در هر برداشت حواستان به بازی آنهاست.
چند توصیه ضروری
از گفتن هر نکته و توصیهای به بازیگران هنگامیکه به خاطر شلوغی صحنه و پشت صحنه صدا به صدا نمیرسد بپرهیزید. بهتر است او را به گوشهای بکشید و کاملاً آرام بدون اینکه کس دیگری صدایتان را بشنود نکات مورد نظر را بگویید. آشفتگی و دستپاچگی بازیگر را در نظر داشته باشید. به خاطر داشته باشید بازیگران در مورد کارشان بسیار حساس هستند. هنگامی که در فضایی خصوصی و کمتر آشفته با آنها در مورد کارشان گفتگو میکنید، احتمال اینکه حرفها و توصیههایتان را بشنوند بیشتر است. همچنین وقتی میخواهید نکاتی را به بازیگر بگویید سعی کنید هر نکته را در وقت خاص خودش بگویید. اگر همه نکات را یکدفعه بگویید، یا بازیگر را سردرگم میکنید یا با شخصی مواجه میشوید که در یکزمان باید بر مسائل زیادی تمرکز کند.
شیوه و طرز بیان نکات بسیار مهم است. از گفتن جملاتی شبیه «شما باید این کار را بکنید» خودداری کنید. بهجای آن از جملاتی مانند «اگر این کار را بکنیم چه اتفاقی میافتد؟» یا «نظرتان در مورد اینکه راه دیگری را امتحان کنیم چیست؟» یا «به نظرتان بهتر نیست این راه امتحان کنیم؟» استفاده کنیم. این شیوه، کار را از شکل تحکمی و دستوری به شکل همکاری و مشارکت درمیآورد. اگر بازیگری کار عجیب و هراسانگیزی کرد، نگذارید کسی بفهمد؛ نه خودش و نه بقیه عوامل. این کار در واقع نوعی تمجید و تحسین محسوب میشود؛ اما در تحسین و ستایش محتاط باشید، مبادا زیادهروی کنید.
منبع: سایت Backstage