زمانی که رابرت دووال در فیلم پدرخوانده با نقش تام هاگن وکیل خانواده کورلئونه شروع به بیان دیالوگهایش کرد هیچکس حتی فکرش هم نمیکرد که او بازیگر است و چندی پیش در نقش دیگری بوده است. این خاصیت و ویژگی اصلی رابرت دووال است. اگر قرار بر این باشد که نقش یک وکیل را بازی کند، او یک وکیل واقعی است. در نقش سرهنگ به یک سرهنگ حقیقی و برای بازی شخصیت رئیس یک رئیس واقعی و وقتی جای یک قاضی بازی میکند او بازیگری نیست؛ قاضی است. البته فکر نکنید که بازیگری رابرت دووال تنها در اجرای مشاغل محدود میشود. تنها کافی است که فیلم بخششهای محبتآمیز (Tender Mercies) را از او ببینید تا کاملا متوجه شوید که مجسمه طلایی اسکار چگونه در سال ۱۹۸۴ میلادی مقابل او سر تعظیم فرود آورد.
رابرت دووال بازیگر است؟
برای رابرت هیچگاه مهم نبوده نقشی که بازی میکند مکمل یا اصلی، تصویرش بر روی پوستر فیلم نقش بسته باشد یا خیر، منفی باشد یا مثبت، او را به اندازه کافی در بین مردم معروف یا محبوب میکند یا خیر؛ او با ظرافت و جزئیات کامل در اجرای یک کاراکتر به گونهای عمل میکند که آن شخصیت را برای مخاطب قابل لمس و باور پذیر میکند. به همین دلیل گاهی اوقات او را فراموش میکنم و از خودم میپرسم: «راستی رابرت دووال بازیگر است؟» رابرت دووال متولد ۵ ژانویه ۱۹۳۱ در ایالت کالیفرنیای آمریکاست. او فرزند یک افسر ارتش است و شاید شغل پدر او در کنار حضور دوساله خود او در ارتش باعث شد تا دووال در ایفای نقش افراد نظامی به این میزان موفق عمل کند.
کشتن مرغ مقلد
در سال ۱۹۵۵ میلادی وی مشغول به تحصیل در رشته بازیگری در یک مدرسه تئاتر در نیویورک شد. دووال در آنجا با داستین هافمن بزرگ هم اتاقی بود که قطعاً در آن زمان شهرت و آوازه کنونی خود را نداشته است و مانند دووال به تحصیل در رشته بازیگری میپرداخت. هر دوی آنها با جین هکمن (Gene Hackman) دوست بودند. رابرت دووال برای نخستین بار با فیلم کشتن مرغ مقلد (to Kill a Mockingbird) در سال ۱۳۶۲ به کارگردانی رابرت مالیگن (Robert Mulligan) بازیگری خود را در دنیای سینما به نمایش گذاشت. حضور وی در این فیلم بسیار کوتاه بود اما دووال ابدا با فیلم ضعیفی شروع نکرده بود. این فیلم در اسکار سال ۱۳۶۳ توانست ۳ جایزهی بهترین بازیگر نقش اول مرد برای گریگوری پک، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین طراحی صحنه را از آن خود کند. داستان این فیلم روایتگر آتیکاس فینچ وکیل سادهای است که در دادگاه شهر کوچک مِیکوم در ایالت آلاباما از جوان سیاهپوستی به نام تام رابینسون به اتهام تجاوز به یک دختر سفیدپوست دفاع میکند. راوی داستان اسکات فینچ، دختر کوچک آتیکاس فینچ است.
اسکار
بعد از گذشت چندسال رابرت دووال این بار با نقشی پررنگتر و در فیلمی وسترن به نا شجاعت واقعی (True Grit) در سال ۱۹۸۳ میلادی به سینما بازگشت. یک سال بعد نیز او اولین نقش کمدی خود را در فیلم مش (Mash) بازی کرد تا او با این بازی خوب خود در این دو فیلم، بتواند مقدمات یکی از محبوبترین نقش آفرینیهای خود را بچیند. ۲ سال بعد او توسط فرانسیس فورد کوپولا برای فیلم سینمایی پدرخوانده (Godfather) و برای نقش تام هاگن، وکیل خانواده کورلئونه، انتخاب شد. فیلمی گانگستری با بازی مارلون براندو، آل پاچینو، دایان کیتن و جیمز کان که تنها حضور چند ثانیهای یک بازیگر در این فیلم میتوانست حجم عظیمی از پیشنهادات کاری را به سوی او سرازیر کند. تنها کافی است که منتظر شروع دیالوگهای رابرت دووال در این فیلم باشید تا قبل از هر چیزی متوجه شود که او یک وکیل است.
شخصیت تام هاگن خیلی زود رابرت دووال را در چهارمین فیلمش به نامزدی در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد رساند. بازی خوب او شاید در سایه بازی سلاطینی مانند مارلون براندو، آل پاچینو و رابرت دنیرو از دید مخاطب پنهان میشود اما از دید فورد کوپولا خیر. داستان در مورد دون ویتو کورلئونه (مارلون براندو) رهبر با نفوذ یکی از خانوادههای مافیایی نیویورک است که پیشنهاد همکاری با یک باند قاچاق مواد مخدر را رد میکند. این کار باعث میشود که به دون کورلئونه به قصد قتل وی تیراندازی شود. پسرش مایکل (آل پاچینو) یک جنگ همه جانبه را علیه این این باند آغاز میکن.
آخر زمان
کاندید شدن دووال در اسکار برای فیلم پدرخوانده، کاپولا را وادار به استفاده از او در فیلم مکالمه (Conversation) در سال ۱۹۹۳ میلادی کرد. او در این فیلم با جین هکمن دوست دوران تحصیل خود به نوعی همبازی بود. داستان فیلم مکالمه که بهترین فیلم جشنواره کن در سال ۱۹۹۵ میلادی شد درباره یک مامور مراقبت پارانویایی و مرموز است که پی میبرد زوجی که در حال نظارت بر آنهاست و ممکن است به قتل برسند. رابرت دووال در همان سال نیز بار دیگر با کوپولا اینبار در قسمت دوم فیلم سینمایی پدرخوانده همکاری کرد و موفقیتهای پدرخوانده در قسمت دوم آن نیز تکرار شد. هرچند که در بازیگری دووال تحولی ایجاد نشده بود اما این فیلم جایگاه او را در هالیوود بسیار محکمتر از قبل کرد. ۲ سال بعد رابرت دووال با فیلم شبکه (Network) بار دیگر تمامی نگاهها را مجذوب خود کرد. فیلمی موفق به کارگردانی سیدنی لومت که توانست در میان ۱۰ رشته نامزدی اسکار، ۴ مجسمه طلایی در بخش بهترین نویسندگی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آن خود کند. رابرت دووال میتوانست با این فیلم دومین نامزدی خود را در اسکار تجربه کند اما اینطور نشد تا فیلم اینک آخرالزمان (Apocalypse Now) این عنوان را به نام خود به ثبت برساند.
مجسمه طلایی
رابرت دووال در سال ۱۹۷۹ و در همکاری چهارم خود با فرانسیس فورد کاپولا بار دیگر خود را در میان بهترین بازیگران سال اسکار دید. ایفای نقشی چشمگیر که ماحصل تجربه وی در ارتش و استعداد و نبوغ او بود. این فیلم در ۷ رشته نامزد اسکار شد و در نهایت ۲ اسکار بهترین فیلمبرداری و بهترین صدابرداری را کسب کرد. نام رابرت دووال اما در سال ۱۹۷۹ بار دیگر به گوش رسید. او در فیلم سانتینی کبیر (The Great Santini) برای نخستین بار به عنوان نقش اصلی مقابل دوربین رفت تا قدرت بازیگری خود را این بار در قالب نقش اصلی به رخ همگان بکشد. او در یک سال دو بازی بینظیر و درجه اول را از خود به جای گذاشت و نامش دوبار در سالن برگزاری مراسم اسکار به گوش برسد. رابرت دووال ۳ نامزدی اسکار را برای فیلمهای سانتینی کبیر، اینک آخرالزمان و پدرخوانده تجربه کرده اما هنوز دستانش را دور از اسکار میدید تا اینکه او سرانجام در سال ۱۹۸۳ برای بهترین نقش آفرینی خود در فیلم بخششهای محبت آمیز (Tender Mercies) مجسمه طلایی اسکار را در دستانش دید و همینطور گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد را برایش به ارمغان آورد. بازی خارقالعاده و بسیار متفاوت رابرت دووال در اجرای شخصیت اصلی فیلم یکی از دلایلی بود که فیلم را به الماسی نایاب تبدیل میکرد. فیلمی که قطعا لایق اسکار بهترین فیلم بود اما به طرز عجیبی در این رشته ناکام ماند.
پس از کسب موفقیتی بزرگ در سینما او با فیلم تلویزیونی استالین (Stalin) در سال ۱۹۹۲ توانست جایزه امی را نیز را از آن خود کند اما چند سالی دیگر خبر از موفقیتهای رابرت دووال نبود. او پر کار بود و مسلما نقشهای بسیاری او پیشنهاد میشد اما چیزی که از خود به جای میگذاشت فرسنگها با رابرت دووال معمول فاصله داشت. تا اینکه خودش را نجات داد و در سال ۱۹۹۷ با بازی در فیلمی به نام حواری (The Apostle) که علاوه بر بازیگری، کارگردانی، تهیه کنندگی و نویسندگی آن فیلم را برعهده داشت باعث شد تا بار دیگر نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد اسکار شود. نامزدی که یک سال بعد نیز برای رابرت دووال تکرار شد. او این بار با فیلم فعالیت مدنی (a Civil Action) به این مهم دست یافت.
بازگشت در نقش قاضی
بعد از سال ۲۰۰۰ و با ورود ستارگان جدید به هالیوود حضور رابرت دووال در فیلمهای درجه اول کمرنگ شد. او در سینما بسیار پرکار بود اما با رابرت دووال سابق بسیار تفاوت داشت. او با بازی در فیلم تلویزیونی دنباله شکسته (Broken Train) بعد از ۳۷ سال در سال ۲۰۰۶ به ژانر وسترن بازگشت که دومین جایزه امی وی را برایش به دنبال داشت اما رابرت دووال به یک نقش آفرینی جادویی نیاز داشت تا بار دیگر چشمان مردم به خود خیره کند. در دورانی که شاید خیلیها بر این تفکر بودند که دیگر دوران رابرت دووال سرآمده، او با بازی در فیلم قاضی (the Judge) در سال ۲۰۱۴ پایان تراژدی مسیر بازیگری خود را به پایانی شکوهمند تبدیل کرد و برای بار هفتم، اسکار را وادار کرد که نام او را در جمع بهترین بازیگران مرد سال بگذارد. در خلاصه این فیلم آمده است که وکیلی بسیار موفق برای خاکسپاری مادرش به شهرش برمیگردد. وی در پی کشف این این موضوع است که پدرش، قاضی مشهور شهر، متهم به انجام قتلی میشود. رابرت دووال از سال ۲۰۱۶ در سینما فعالیت محدودی به چند نقش کوتاه داشته و علتش هم کاملا مشخص است. او اکنون ۹۰ سال دارد انرژی روزهای جوانی از او رفته است. اما تعجب نکنید اگر ناگهان فیلمی با حضور پررنگ این بازیگر مطرح و بزرگ در سینماها نمایش داده شود. رابرت دووال مردی است که هرگز فراموش نمیشود. کسی که نقش آفرینیهای گوناگونش پای هزاران هزاران نفر را به سالن های سینما کشاند.