کریستوفر نولان؛ زمانی که بر روی پوستر یک فیلم نام این مرد خوشتیپ و خلاق بریتانیایی به عنوان کارگردان نوشته میشود نوید یک فیلم متفاوت، جذاب و البته با چاشنی پیچیدگی را به مخاطبان میدهد. تعقیب (The following)، یادگاری (Memento)، بیخوابی (Insomnia)، حیثیت (The Prestige)، سه گانه بتمن و شوالیه تاریکی (the dark knight)، تلقین (inception)، دانکرک (Dunkirk) و انگاشته (tenet) از فیلمهای این کارگردان صاحب سبک و محبوب این روزهای هالیوود است. کریستوفر ادوارد نولان که فیلمهای ساخته شده توسط وی همواره با استقبال بی نظیر مخاطبان و دوستداران سینما مواجهه میشود در نهمین فیلم خود یعنی اینتراستلار (intrstellar) در سال ۲۰۱۴ که به نوعی بهترین فیلم وی تلقی میشود؛ یک شاهکار ابدی را خلق کرد. همین کلمه «بهترین» عقل از سر همه میپراند. زیرا همه سوال مهمی را از خود میپرسند: در این کارنامه درخشان فیلمسازی نولان بهترین فیلم او قرار است چگونه باشد!؟
به طرز عجیب و ناممکنی این کارگردان تا به حال دستانش، جایزه اسکار را لمس نکرده و حتی از کاندیداتوری به عنوان بهترین کارگردان اسکار نیز دور مانده است. متیو مک مانهی در کنار مایکل کین، ان هاتاوی، جسیکا چستین، بیل ایروین، آلن برستین، مت دیلون و کیسی افلک، تیم بازیگری فیلم اینتراستلار را تشکیل میدهند.
خلاصه فیلم
هشدار: این قسمت از مقاله داستان فیلم را لو میدهد!
در سال ۲۰۶۷ وزش طوفانهایی از گرد و غبار، بقای بشریت را تهدید میکند. ذرت آخرین محصول قابل کشت و برداشت است و در یک چنین وضعیتی، جوامع به سمت تفکر پسا حقیقت روی آوردهاند؛ به طوری که در آن به نسلهای جوان آموزش داده میشود که ایدههایی مانند ماموریتهای آپولو، جعلی بوده است. جوزف کوپر با بازی متیو مک کانهی مهندس و خلبان سابق ناسا که در حال حاضر یک کشاورز است؛ به همراه پدر همسرش دونالد، پسر ۱۵ سالهاش تام و دختر ۱۰سالهاش مورفی زندگی میکند. پس از یک طوفان، الگوهای عجیب از گرد و خاک در اتاق خواب مورفی ظاهر میشود. مورفی ناهنجاری را به یک شبح نسبت میدهد اما کوپر که به ظاهر توجیه مورفی را نپذیرفته در نهایت استنباط میکند که الگوها ناشی از تغییرات گرانش بوده و در واقع یک کد باینری است که به مختصات جغرافیایی اشاره میکند.
کوپر در مییابد که مختصات در نزدیکی محل سکونتش است و با سفر به آنجا به تأسیسات مخفی ناسا میرسد. مسئول تاسیسات، شخصی به نام پروفسور جان برند است. پروفسور برند اظهار میکند که ناهنجاریهای گرانشی در مکان دیگری هم اتفاق افتاده است و ۴۸ سال قبل، موجوداتی ناشناخته کرم چالهای در نزدیکی زحل قرار دادهاند. کرم چاله در واقع مسیری را به سمت کهکشانی دور دست با دوازده جهان قابل سکونت در نزدیکی یک سیاه چاله به نام گارگنچوا باز کرده است. ناسا در گذشته از طریق این کرم چاله، دوازده داوطلب برای بررسی جداگانه سیارات عبور داده و اکنون گزارشهایی از آنها دریافت کرده است، فضانوردان میلر، ادموندز و من نتایج مثبت گزارش دادهاند و این یعنی این که سیاره مورد بررسی قابل سکونت است.
بر اساس دادههای آنها پروفسور برند دو برنامه برای اطمینان از بقای بشریت تهیه میکند که شامل برنامه A و برنامه B است. برنامه A شامل توسعه یک تئوری نیروی گرانشی محرکه برای خروج جمعی انسانها به سوی سیارهای دیگر است و برنامه B شامل پرتاب فضاپیمایی با حمل ۵ هزار جنین انسان منجمد به منظور رشد در سیاره قابل سکونت است. کوپر به عنوان خلبان فضاپیمای کنترلی در نظر گرفته میشود و مأموریت این فضاپیما عبور از کرم چاله و بررسی دادههای ارسالی هر ۳ فضانورد است. خدمه فضاپیما شامل دانشمندان دکتر آملیا برند، دختر پروفسور برند با بازی آن هاتاوی، دکتر رومیلی، دکتر دویل و روباتهای تارس و کیس است.
نقاط قوت فیلم
کارگردانی، جلوههای زیبای بصری، فیلمنامه و داستانپردازی اینتراستلار ماحصل هوش و مهارت کریستوفر نولان است. توانایی بینظیر به همراه بازی فوقالعاده بازیگران این فیلم بهویژه متیو مک کانهی که سکانس گریه او در لحظه دیدار دخترش در مانیتور، از احساسیترین لحظات سالهای اخیر در سینما به شمار میرود. نباید از موسیقی جادویی و ماورایی هانس زیمر که تأثیرگذاری فیلم را تا حد بسیاری بالا برده و فیلم را به شاهکار نزدیک میکند، غافل شد. اینتراستلار را باید دید فیلمی در ژانر علمی تخیلی که با عشق و علاقه پدر و دختری همراه میشود و باعث میشود تا شما سینما را از سمت و سویی دیگر لمس کنید.